در داربست بندي نما و هر گونه کاري که شبيه آن مي باشد به عنوان نمونه داربست : جهت رنگ کاري – سيمان کاري – سنگ کاري – رولپلاک سنگ – شيشه شويي و … معمولا با يک روش کاري داربست بندي مي شوند و اختلاف آن ها در کمي بالا تر و يا پايين تر بستن قالب داربست در جهت دسترسي بهتر استاد کاران قرار ميگيرد . در چنين داربست هايي که معمولا ديده ايد فاصله پايه ها نسبت به يکديگر سه متر و فاصله قالب ها از هم حدود يک و نيم متر و طول هر قالب داربست حدود يک متر براورد مي شود . اينک در جهت محاسبه ابعاد داربست بندي با توجه به اندازه ها و اجناس مصرفي و هدف از داربست بندي طول محلي را که داربست در آن جا نصب خواهد شد را بر مبناي 3 متر محاسبه و ارتفاع را بر مبناي 1?5 متر در نظر گرفته مي شود .
از اين رو که اگر به طور نمونه طول 11 متر باشد ، چون حد اکثر فاصله پايه ها 3 متر است پس سه دهنه بسته خواهد شد و براي دهنه آخر که دو متر مانده يک پايه به فاصله دو متر نصب خواهد شد که به جز يک متر لوله دستگيره همه اجناس و اجرت نصب به مانند پايه 3 متري است لذا طول داربست را همان 12 متر در نظر گرفته مي شود . مورد ديگري که براي اندازه گيري داربست مهم مي باشد چگونگي محاسبه و بر آورد شکستگي هاي بيرون آمده و فرو رفته ساختمان است . در پس و پيش هاي ساختمان با توجه به مطالب بالا در حالتي که براي آن فرو رفتگي يا بيرون آمدگي در داربست بندي ، مجبور به نصب پايه اضافي باشد ، طول آن شکستگي را نيز همان 3 متر قلمداد مي شود .
در قوس ها که نميتوان به مانند محل هاي مستقيم فاصله پايه ها را 3 متر در نظر بگيريم (به دليل قرار گرفتن تخته بنايي) ناگزير فاصله پايه ها بايد به هم نزديکتر باشد که نزديکي پايه ها بستگي به زاويه قوس دارد . در اين گونه موارد فاصله هر پايه را نيز 3 متر محاسبه ميشود و به اين ترتيب اختلاف هزينه داربست بندي در محل مستقيم و محل قوس دار ، برآورد مي شود .
در ساختمان هاي با ارتفاع کم و در قسمت هاي داخلي، از داربست هاي کوتاه و با وزن پايين استفاده مي شود. معمولا در اين موارد دو عدد بشکه و يک يا دو تخته زير پا قرار داده مي شود. اين کار اصولي و ايمن محسوب نميشود بخصوص هنگامي که از بشکه به صورت خوابيده استفاده شود زيرا چرخش اتفاقي بشکه، احتمال سقوط ناگهاني کارگر را به دنبال خواهد داشت. با دو عدد نردبان دوطرفه و تخته زيرپايي، داربستي موقت براي کارهاي سبک مي سازند. قرار دادن ظرف ملات، مصالح سنگين مانند آجر، بلوک، … بر روي اين داربست مجاز نمي باشد. حداکثر ارتفاع مجاز و قانوني اين گونه داربست ها 3 متر خواهد بود. تعميرکاران و نقاشان اين امکان را دارا مي باشند که براي کارهاي موضعي، از داربست هاي چهارپايه اي في چرخدار ( سکوي کار متحرک ) استفاده نمايند .
اين داربست ها را با لوله هاي فولادي به قطر 5 سانتيمتر با حداقل ضخامت 4 ميليمتر و بست ها مربوط مونتاژ مي نمايند. با وصل کردن لوله ها به يکديگر به وسيله بست ها در زماني بسيار اندک مي توان داربستي ثابت و قدرتمند و محکم به وجود آورد و از آن براي کار در ارتفاع استفاده نمود. براي جلوگيري از واژگون شدن؛ بايد داربست را به طريق مناسبي به ديوارهاي ساختمان مهار کرد. حداکثر فاصله دو مهار 6 متر ميباشد .
بست لوله هاي افقي : اين بست دو لوله افقي را تحت زاويه 90 درجه به يکديگر وصل مينمايد .
ميله شکافدار اتصال : براي طويل کردن دو لوله داربست به کار گرفته خواهد شد .
پايه قابل تنظيم : به جداره ي داخلي پايين لوله اتصال يافته و به وسيله آن ارتفاع پايه داربست تنظيم مي گردد .
صفحه زيرستون : صفحه مربع شکل پايه داري است که براي توزيع بار از قسمت تحتاني ستون بر روي تکيه گاه مورد استفاده واقع خواهد شد .
اين سري از داربست ها از سطح ساختمان به صورت سکو بيرون ميزنند و به همين جهت به آن داربست ( سکوي ) پيش آمده گفته مي شود . اين داربست ها به ديوارهاي ساختمان اتکا خواهند داشت و در مکانهايي که برپاسازي داربست ها مرسوم از سطح زمين غير ممکن يا پر هزينه مي باشد، مورد استفاده قرار گرفته ميشود. همينطور که از ساختمان بالا ميرود، آن ها هم از ديوار باز شده و توسط جرثقيل در محل جديد نصب مي گردد و به اين ترتيب در مصالح داربست صرفه جويي بسيار فراواني به عمل مي آيد.
هزينه هاي اجراي داربست في
1- ارتفاع انواع داربست 2- حجم انواع داربست 3- محل نصب انواع داربست 4- امکان دسترسي به لوازم ( جنس کشي ) , 5- تغيير فاصله هاي استاندارد و عرفي انواع داربست 6- مهاري خور داربست 7-نوع فعاليت ( داربست زير بتن … داربست نماسازي ) و … / به شکل عمومي هزينه هاي اجاره داربست ماهيانه مي باشد ( يعني شرکت ها يا کساني که اجاره مي دهند بدون توجه به روزهاي کاري شما هزينه يک ماه را دريافت مي کنند. نحوه محاسبه داربست ها به صورت حجمي محاسبه خواهد شد يعني با توجه متر مربع فضايي که اشغال نموده است تا ارتفاع مشخصي هزينه مشخصي خواهد داشت و در صورت افزايش ارتفاع به تناسب به قيمت آن افزوده مي شود , معمولا صنف مصالح ساختماني در هر سال نرخ نامه اي را براي اجراي داربست منتشر مي نمايد.
افزايش عزت نفس، پروسهاي است که هر کسي بايد به تنهايي طي کند. براي اينکه بتوانيم خوشحال باشيم و از خود رضايت داشته باشيم؛ عزت نفس يکي از اصليترين چيزهايي است که نياز داريم. عزت نفس است که باعث ميشود باور کنيم که ميتوانيم، خود را در جايگاه موفقيت ببينيم و از موفق شدن واقعا خوشحال شويم.
عزت نفس بالا کاري ميکند که خودِ خودتان باشيد. باعث ميشود با سختيها دربيفتيد و در حين دست و پنجه نرم کردن با غول مشکلات، باور داشته باشيد که شکستش خواهيد داد؛ حتي اگر بارها و بارها پشتتان به خاک ماليده شود. عزت نفس يک قدرت در درون شماست که نيرومندتان ميکند و باعث ميشود دل و جرئت پيدا کنيد تا به کسي تبديل شويد که دلتان ميخواهد.
اما عزت نفس پايين، دقيقا برعکس اين کار را ميکند. عزت نفس پايين، برادر دوقلوي ترديد به خود است. ماري است که هميشه از درون آدم در گوشش هيس هيس کنان ميگويد: «تو اونقدر خوب نيستي که از جنگ با زندگي سربلند بيرون بيايي.» وقتي عزت نفس آدم پايين باشد، باورش ميشود که توانايي رسيدن به آرزوهايش را ندارد. شايد حتي با خودش فکر کند که اصلا حق ندارد آرزويي داشته باشد! در حقيقت عزت نفس پايين جزو علايم چندين اختلال رواني است و ميتواند انواع گوناگوني از احساسات منفي را با خود به همراه بياورد: از جمله نگراني، ناراحتي، پرخاشگري، خجالت، شرم، تنهايي و فقدان خودانگيختگي.
احتمالا با اين اصطلاح از قبل آشنايي داريد. اغلب آن را با اعتماد به نفس به يک معنا به کار ميبرند، اما حقيقت اين است که عزت نفس مفهومي بسيار گستردهتر و عميقتر از اعتماد به نفس دارد. حتي برخي معتقدند که ممکن است يک نفر با اعتماد به نفس بالا، دو مثقال هم عزت نفس نداشته باشد. بهخصوص اگر عادت داشته باشيد که تا وقتي واقعا در کاري مهارت پيدا نکردهايد الکي فقط ادايش را دربياوريد و به عبارت ديگر، آنقدر وانمود کنيد بلديد تا به جايي برسيد که واقعا بلد شويد. شايد بقيه فکر کنند آدم بزرگي هستيد، اما خودتان که حقيقت را ميدانيد. شايد اين کار باعث شود دل و جرئت شروع را پيدا کنيد، اما تا وقتي که مهارتتان واقعي نشده خودتان را قبول نخواهيد داشت.
کسي که عزت نفس سالم داشته باشد، نيازي به وانمود کردن ندارد. او ميتواند نقص داشتن و کامل نبودن را تاب بياورد.
در مورد تعريف عزت نفس بحثهاي داغي در جريان است؛ نظريه کريستوفر مراک يکي از نظريههاي پرطرفدار است و عزت نفس را ترکيبي از دو عامل ميداند: احساس شايستگي و احساس ارزشمندي.
نظريههاي ديگري هم هستند که روي يکي از دو عامل تمرکز کردهاند. اما اين رابطه بين اين دو عامل است که به بهترين شکل ميتواند مفهوم عزت نفس را توضيح دهد. ناتانيل براندن (Nathaniel Branden) در کتاب خود «psychology of self esteem» ميگويد:
عزت نفس دو جنبهي مرتبط به هم دارد: احساس کارآمدي شخصي و احساس ارزش شخصي. عزت نفس ترکيبي است از اعتماد به نفس و احترام به خود. عزت نفس يعني اعتقاد داشتن فرد به اين که تواناييها و شايستگيهاي لازم براي زندگي را داراست و لياقت زندگي کردن را دارد.
شايستگي به اين معناست که شما تا چه حد باور داريد که از مهارتها و تواناييهاي لازم براي موفقيت در حيطههايي که به نظرتان مهم هستند، برخورداريد. منظور اين نيست که فکر کنيد در تمام جنبههاي زندگي موفقيد، يا حتي اينطوري هم نيست که هميشه احساس شايستگي داشته باشيد.
اين باور فقط در مورد آن حيطههايي از زندگي است که به طور خاص براي شخص شما اهميت دارند. مثلا اگر بتوانيد در يک جمع آواز بخوانيد و با گفتن لطيفه هاي بامزه چنان مردم را بخندانيد که نفسشان بند بيايد، اين براي خودش يک مهارت است. اما اگر چيزي که برايتان مهم است، موفقيت تحصيلي باشد مهارتِ ذکر شده تأثيري در عزت نفستان نخواهد داشت. همينطور اگر به بالاترين مقام ممکن در شغلي برسيد اما داشتن چنان شغلي به نظرتان ارزشمند نباشد، بعيد است که اين عاليمقامي به عزت نفستان چيزي اضافه کند.
بحث ارزشها ما را به دومين عامل عزت نفس ميرساند. در اينجاست که نشان ميدهيد بهطور کلي چه ارزيابياي از خود داريد. ميزان اين حس را جواب اين دو سؤال مشخص ميکند:
دست در دست هم، اين عوامل مشخص ميکنند که آيا خود را «به اندازهي کافي خوب» ميدانيد؟ و آيا فردي که هستيد را دوست داريد و برايش احترام قائليد؟
با ترکيب کردن شايستگي و ارزشمندي و بررسي رابطهي آنها با يکديگر، به يک تعريف جامع و پويا از عزت نفس ميرسيم. صرف اينکه حس خوبي در مورد خودتان داشته باشيد اسمش عزت نفس نيست. حتما بايد عنصر شايستگي هم خودش را نشان بدهد و قبول کنيد که رفتارهايتان نه به خرابکاري بلکه به اعمالِ مفيد منتهي ميشوند. اگر آدم زياده از حد احساس ارزشمندي بکند هم کارش به خودبيني و حتي خودشيفتگي ميکشد. عزت نفس سالم يعني تعادل بين اين دو عنصر.
نکته
نگاهي اين چنيني به مسئلهي عزت نفس، کمک ميکند تا تفاوت بين عزت نفس سالم و عزت نفس زياده از حد را تشخيص بدهيم و جلوي دسته گلهايي که دومي به آب ميدهد را بگيريم؛ مثلا رفتارهاي پرخاشگرانه و مخرب. اين تفکر که «من از همه بهترم» ميتواند به تکبر، قلدري و حتي بدتر از اينها ختم شود. اگر هم ميزان عزت نفستان با ميزان تواناييهايتان فاصلهي خيلي زيادي داشته باشد، در واقع داريد زمينه را براي شکست، تحقير، نااميدي و خشم خود مهيا ميکنيد. در واقع، برخي از پژوهشگران اين مسئله را با خشونت خانوادگي مرتبط ميدانند.
حالا که معناي عزت نفس برايتان واضحتر شده است، خيلي بهتر ميتوانيد عزت نفس خودتان را بهبود ببخشيد و آن را متعادل و قدرتمند سازيد. اين توصيهها ميتوانند به کارتان بيايند:
تنها کسي که ميتواند نظر شما را در مورد خودتان تغيير دهد، خودتان هستيد! هيچ کس ديگري نميتواند عزت نفس به شما تزريق کند. شماييد که بايد با فکر کردن در مورد چيزهاي خوبي که در زندگيتان وجود دارد و به کار گرفتن آنها ، قدم به قدم اين عزت نفس را بسازيد. در خودتان عادت به تفکر مثبت را ايجاد کنيد و طريقهي شناسايي و شکست دادن الگوهاي خودويرانگري را ياد بگيريد. خودتان مشوق خود باشيد و به خود انگيزه بدهيد!
وقتي کاري را خوب انجام داديد، برايش شادي کنيد! منتظر ننشينيد که يک نفر ديگر به شما بگويد چقدر خوبيد! خودتان به خودتان بگوييد!
هرچقدر به موفقيتهاي بيشتري برسيد، همانقدر حس بهتري در مورد خودتان خواهيد داشت. هدف گذاري براي نشانه گرفتن، رديابي و شکار کردن موفقيت واقعا کارساز است. داشتن اهداف مشخص کمک ميکند تا احساس شايستگي را در خود پرورش بدهيد و از شايستگي به احساس غرور و سرانجام به احساس ارزشمندي برسيد. پس از هر فرصتي براي به کار بستن استراتژي هاي هدف گذاري استقبال کنيد!
عزت نفس شما زماني رشد ميکند که رفتارها و ارزشهاي شخصيتان با هم در يک راستا باشند. در موقعيتهاي سخت و زمانهايي که داريد مجبور ميشويد به شرايط ناخواسته تن بدهيد، تا جايي که ميتوانيد تلاشتان را بکنيد که رفتارتان مطابق با ارزشهايتان باشد. با صداقت و درستکاري دنبال اهداف خود برويد. عزت نفستان را با تقلب و رياکاري نابود نکنيد.
زيادي به خودتان سخت نگيريد. همهي ما اشتباه ميکنيم و اين چيز بدي نيست؛ البته تا زماني که از خطاهايمان درس بگيريم و آنها را همينطور رها نکنيم. تنها معيارهايي که بايد به آنها وفادار باشيد، معيارها و ارزشهاي شخص خودتان هستند. دست از حرص خوردن در مورد آنچه ديگران در موردتان فکر ميکنند برداريد و به جايش روي ويژگيهاي خوبي که در خود ميبينيد تمرکز کنيد. با اين کار اطميناني که به خود داريد بر عالم و آدم جلوهگر ميشود و کاستيهايتان را جبران که هيچ، بر خوبيهايتان هم اضافه ميکند.
فعال و پرانرژي که باشيد، عزت نفستان هم بيشتر ميشود. فعاليتهايي که سلامت عمومي شما را بالا ببرند، باعث ميشوند احساس کنيد کنترل بيشتري بر زندگي خود داريد. تکاپوي فيزيکي به آدم احساس رضايت ميدهد و همين حس کمکم به ديگر حيطههاي زندگي هم رسوخ ميکند.
منبع مقاله: سايت چطور
درباره این سایت